دوران بحرانی فراگیری زبان

پیرامون نظریه “دوران بحرانی”، کودکان در این دوره زمانی توانایی ویژه ای در فراگیری زبان های گوناگون را دارند. در این رابطه دیدگاه های بسیاری وجود دارد. زیست شناسان معتقدند که توانایی فراگیری زبان با سن زبان آموز ارتباط دارد. بر پایه این نظریه، برای فراگیری زبان در یک محیط سرشار از منابع زبانی، یک بازه زمانی ایده آل وجود دارد که پس از آن زمان، فراگیری زبان دشوارتر و نیازمند کوشش بیشتری خواهد بود. در واقع در اولین سال های زندگی یک کودک گه دوران بحرانی نامیده می شود، اگر وی با محرک های مناسب برخورد داشته باشد می تواند زبان را  همانند یک فرد بومی فرا گیرد و در صورتی که تا پس از آن دوران، برخورد با زبان اتفاق نیفتد، فرد به ویژه در یادگیری ساختار دستور زبان جدید با مشکلاتی روبرو خواهد شد

البته شواهد کافی برای وجود چنین محدودیت زمانی برای فراگیری زبان وجود ندارد و اگر نظریه ای هم وجود داشته باشد از مواردی ناشی می شود که عموما برگرفته از تکامل بینایی می باشد ولی به هر حال آن عقاید و فرضیه به صورت گسترده ای قابل قبول است

نظریه “دوران بحرانی” در فراگیری زبان همواره یکی از موضوعات قابل بحث و چالش در علم روان زبانشناسی و علم شناختی بوده است. برخی از مدرسان و صاحب نظران واژه های  “حساس” و یا “ بهینه” را به جای کلمه “بحرانی” پیشنهاد داده اند و گروهی عوامل شناختی و بلوغ فیزیکی را از علل وجودی این دوران می دانند

به هر حال مدت زمان این دوران برای هر شخص متفاوت است و میزان ثابتی برای آن وجود ندارد

در فراگیری زبان دوم، یکی از قوی ترین دلایل تجربی برای فرضیه دوران بحرانی، بررسی مسئله لهجه است که بیشتر زبان آموزان با سن بالا نمی توانند همانند یک فرد مسلط و بومی به آن زبان صحبت کنند. هر چند، در شرایط ویژه، زبان آموزان بزرگسالی که با لهجه بومی صحبت کنند هم وجود دارند و این بیانگر این موضوع است که لهجه به موارد چند گانه ای بستگی دارد که هویت و داشتن انگیزه از دیگر این موارد هستند

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!